سارا نوروزی

در میان این همه تکرار چه چیزی مرا به وجد میاورد؟

در جهانی که هرروز در حال تجربه های مشابه هستیم میان این همه واژه ی تکراری..میان تکرار دیالوگ ها در مواجه با عشق با غم با سوگواری با امید دادن..به زبان های متفاوت با مفاهیم مشترک چه تفاوتی مرا به وجد می اورد؟

اینگونه تجسم کن..دستت را به من بده و با من دنیا را اینگونه تصور کن..میان چند قاره و چندین هزار عنوان ..شغل..مکان برای زندگی ..تفریح برای اوقات فراغت..و انسان برای ملاقات کردن..گاهی چیزی در این میان متفاوت است..چشمانت را برای چند ثانیه ببند..غذای مورد علاقه ات را تصور کن..با تمام جزییاتش..با طعم اولیه و ثانویه که در دهانت احساس میکنی..حالا چشمانت را باز کن و با خود فکر کن که تو همیشه این غذا را دوست داری و خب در هر مکانی ممکن است انتخابت همین باشد..به عنوان غذای مورد علاقه ات در هر رستورانی برایت به سبب محبوبیتی که در نزد تو دارد این غذا جزو اولویت های توست.. ولی ممکن است یک آشپز تو را غافلگیر کند در یک رستوران یا در یک مهمانی هیجان انگیز و تو پس از اولین قاشق چشمانت گرد شود و با خود بگویی وای این بینظیره..این جمله به معنای این نیست که تو تا حالا این غذا رو نخوردی..به این معنا هم نیست که غذاهای قبلی خوشمزه نبودند..این به این معناست که بین این همه تکرار چیزی تو را به وجد اورده..

در طول مسیر زندگی ات مانند هر انسان اجتماعی با انسانهایی مواجه میشوی و خاطرات خوبی با آنها میسازی..گاهی هم برایت درس هایی میشوند تا اشتباهاتت را شناسایی کنی و در صدد تکامل وجودی و شخصیتی خودت باشی.

ولی میان همه ی اینها ..در جواب این سوال  که چه کسی تو را به وجد آورده است؟ شاید افراد بسیار کمی بوده اند که تو در شناخت آنها به وجد آمده باشی..و احساس کنی میان این همه تکرار در زندگی حتی برای چند روز چند سال چند ماه ولی او بالاخره تو را به وجد آورده است.

از تکرا ر نترس..از بی تفاوتی بترس.

و چه چیزی بدتر از بی تفاوتی است؟این مرز ترسناک میان خوب و بد چقدر غم انگیز میتواند باشد که دیگر چیزی نه تو را شاد کند و نه غمگین..مراقب باش که درگیر این مرز ترسناک نشوی و در این دام گرفتار نمانی ..

راه حل آن این است که نا امید نشوی..از درگیر شدن در این چرخه ی تکراری نترس..به دنبال آن چیزی باش که در عین تکرار هیجان انگیز است..پس دست از تعهد تعصب گونه داشتن به یک تفریح  تکراری به یک رستوران به یک مکان به یک خاطره و شاید یک توهم از یک عشق قدیمی بکش..و کوله ات را ببند ..تا در رستوران های خوب دیگر غذای مورد علاقه ات را تست کنی..ورزش های جدید را امتحان کن و آدم های جدید را ملاقات..اسمش..معجزه نیست..این هیجان پاداش صبوری و امیدواری توست..پس از آن لذت ببر ..و نترس از تکراری شدن همین هیجان..نترس از اینکه یک روز بیدار شوی و دیگر آن تفریح آن شغل آن ورزش تو را به وجد نیاورد…

اشتباهت این است که فکر میکنی کل زندگی تکرار یک احساس است..تمام آنچه را هست تجربه کن..تمام هر احساسی را که داری فارغ از اینکه احساست چقدر ثبت یا منفی است..تمام آن را زندگی کن و سپس آن را پشت سر بگذار..زندگی در جریان است..دنیا بسیار کوتاه تر از آن است که درون ناراحتی ها و نا امیدی ها تاب بیاوری..تمام ناامیدی ها و ناراحتی هایت را به یکباره ببین..در آغوش بکش..ببوسشان..و در زمان مناسب با آنها خداحافظی کن..در مسیر زندگی ات در حرکت باش..در این مسیر از خود مسیر تمام لذت را ببر..شاید که نه..قطعا این تکه از مسیر را هرگز دوباره تجربه نمیکنی.

امروزت را دریاب

پس اگر امروز چیزی را داری که تو را به وجد میاورد..با تمام وجود زندگی اش کن.. و گمان کن فردا صبح او نیست..و اگر فردا بود باز فکر کن باید تمام آن را زندگی کنی..و دوباره فکر کن که فردا نیست..

آنوقت آن روزی که به هر دلیلی نبود و یا دیگر تو را به وجد نمیاورد حتی خاطره ی نبودنش تو را به وجد میاورد زیرا آن چیزی است که تو تمام آن را زندگی کرده ای..هرچیزی که باشد..هیچوقت برایت مانند چیزهایی که تکراری هستند نمیشود.حتی نبودن آن با نبودن های دیگر فرق میکند..و این نوع از احساس خودش تکراری نیست.

زیرا بخشی از این طول عمر کوتاه را با تو بوده ..بخشی از تو بوده..به تو معنا داده..و تو را به وجد آورده.

زندگی ات پر از اشتیاق…زندگی ات پر از هیجان…زندگی ات پر از عشق باد..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *